Monday, September 3, 2007

Thursday, April 12, 2007

"You" would be the changemaker...




Is there anything more beautiful and rewarding in the world, than making a child laugh...supporting him, backing her...making even a little difference in their lives and future...

Is there anything more lovely in the world than giving hope to the hearts of those who have missed it...

Sunday, April 8, 2007

آسمون - پيانو


آسمون هر وقت دلش بگيره بي بهونه مي باره ... به كسي توجه نمي كنه ... از كسي خجالت نمي كشه ... مي باره و مي باره و ... اينقدر مي باره تا آبي شه ... ‌آفتابي شه .. کاش ... کاش مي شد مثل آسمون بود ... كاش مي شد وقتي دلت گرفت اونقدر بباري تا بالاخره آفتابي شي ... بعدش هم انگار نه انگار كه بارشي بوده

زندگي مثل پيانو است ، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها . اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي

Friday, April 6, 2007

GoodBye

It is always difficult,
to say GoodBye.

It is even more difficult,
when someone whom you love leaves,
and you don't get a chance to say a proper GoodBye... .

This is the beauty of love,
and the paradox of "GoodByes...."

Wednesday, April 4, 2007

Wednesday, February 28, 2007

Nowrooz is on the way to our hearts...



Nowrooz is on the way...Spring is calling for our hearts to join the beauty of the nature...

Family get-togethers, visits, good moments...Nowrooz is just waiting for the last days of the winter to pass...

Have you ever thought that the best way to express our gratefulness for the all the great things we have is maybe through giving a helping hand to those in need and make a little difference in their lives to share the spirit of the spring...

"Mehr" has initiated some good projects to bring the joy of Nowrooz to the homes of the needy and to their Haft-sins...

Don't you want to join us?
We are just waiting for your emails ...

Sunday, February 18, 2007

Street Children, Hope for a brighter future?




کودکان نيروی ارزان کار هستند و دستان کوچکشان، از دیر باز با کار آشنا. اگر چه قانون کار در ايران، به‌کارگیری کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده است اما هنوز این کودکان با دستمزد پایین و شرایط نامطلوب به کار گرفته می شوند.
اگر پیگیر مطالب مختلف و بخشهای گزارش مطبوعات بوده باشید، حتما دیده‌اید که گزارشگران بخشهای اجتماعی نشریات، به بهانه‌های مختلف در رابطه با کودکان کار مطلب نوشته‌اند، اما تا به امروز کمتر پیش آمده که رسانه‌ها به بحث و بررسی دقیق و کارشناسانه‌ علل روى آوردن کودکان زیر ۱۵ سال به کار بپردازند.

کودکان کار، نسل دوم یک شغل خانوادگی

شاید بسیاری بر این عقیده باشند که با تخصصی شدن جنبه‌های زندگی، گسترش مشاغل و شاخه‌‌شاخه شدن رشته‌های علمی، کودکان ديگر به دنبال شغل والدین خود نمى روند و رشته‌ تحصیلی و کار دلخواه خودشان را در پی می گيرند.

اما بعضی نيز معتقدند که کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از تاثیرپذیرترین اقشار جامعه از لحاظ روحی و روانی و عاطفی، به صورت غیرمستقیم، به سمت عادات، رفتارها و حتی شغل والدین خود گرایش پیدا مى کنند، حتی در قرن بیست‌ و یکم.

امروزه، دلیل اصلی روی آوردن کودکان کار به فعالیتهایی که هنوز برای آنها مجاز نیست از جمله فروشندگی کالا جهت کسب درآمد برای خانواده را مى توان نشانه گرایش کودکان و نوجوانان به شغل پدر و مادر و نیز احساس مسوولیتهای کاذبی دانست که برخی از کودکان در خانواده‌هايی با درآمد پایین دارند.

در خانواده‌هایی که از جهت مالی و اقتصادی چندان غنی نیستند و والدین توانایی برطرف کردن نیازهای مادی يا معنوی کودکان را ندارند، کودکان برای بهبودبخشی وضعیت مالی و اقتصادی و نیز جلب توجه خانواده شان، به کار کردن رو مى آورند.

اين کودکان تلاش می کنند از راه کار کردن در بیرون از خانه، هم بتوانند خانواده را از جهت مادی تامین کنند و هم بتوانند مهر و محبت پدر و مادران را به خود معطوف سازند، چرا که به نظر می رسد در بعضی از اين خانواده‌ها که والدین به تحصیلات آکادمیک اهمیت نمى دهند، کار کودکان عامل اصلی رشد و بلوغ فکری به شمار آيد، به طوری که یک کودک کارگر تمام‌وقت را موفق مى دانند که توانسته به ‌قولی "گلیم خود را از آب اجتماع بیرون بکشد".

در بسياری از موارد هم اين کودکان تمايل دارند حرفه والدين خود را ادامه دهند. برای مثال اگر پدر مکانیک بوده باشد، در بسیاری از موارد، کودکان نیز به تبعیت از پدران خود، درس و تحصیل را رها کرده و با الگوگیری از پدر و با این تصور که چون پدر این کار را کرده، پس راه موفقیت را پیموده، به کار پدرشان روی می آورند.


جبر والدین، ترس کودکان

اما کار کودکان در بیرون از خانه و اقدام به فعالیتهایی از جمله فروش دعا، کیسه فریزر، لباسهای مندرس و دسته‌دوم، باربری، و فروش برخی میوه‌جات تنها به شغل خانوادگی آنها بستگی ندارد.

از جمله عوامل موثر ديگر، جبر والدین در زمينه کار کودکان است. در بعضی از خانواده‌های با درآمد پایین که والدین تحصیلات آکادمیک بالايی ندارند، تصور اینکه کار کودک مى تواند جوهر وی را نشان دهد و او را برای زندگی در اجتماع آینده آماده سازد، ضمن اینکه مانع تحصیل کودک مى شوند، او را از لحاظ روحی و روانی نیز تضعیف مى کنند و او را برای کار به بیرون از خانه مى کشانند.

در بسياری از موارد اگر فشار والدین در رابطه با کار کردن کودک در بیرون از خانه نباشد، طفل ۱۰ ساله، محیط امن و راحت خانه و آغوش خانواده را رها نمى کند تا به بیرون از خانه برود و برای درآوردن چند هزارتومان پول، خود را به آغوش انواع مشکلات و خطرها بسپارد.

از آنجایی که کودکان، روحیه‌ حساسی دارند، حتی تکرار یک مساله از سوی والدین برای چند مرتبه مى تواند بر روی او تاثیر منفی بگذارد. اگر پدر یا مادر که کودک از او به عنوان یک پشتوانه‌ روحی حساب مى برد، احساس کند که این پشتوانه در حال تزلزل است و آنها به واسطه‌ کار نکردن او، از وی دلخور و ناراحت مى شوند، کودک بى درنگ از خانه مى رود تا برای جلب رضایت والدین، گامی برداشته باشد.

در بسیاری از موارد هم ناتوانی پدر و مادر در کسب درآمد برای خانواده و برطرف‌سازی نیازهای مادی و معنوی فرزندان، پدر را وادار مى سازد تا با حربه‌های مختلف از جمله تنبیه‌های بدنی یا تحقیرهای زبانی، کودک را به بیرون از خانه بفرستد.

این اتفاق معمولا برای پدرانی مى افتد که به واسطه‌ى اعتیاد یا موارد دیگر، تعادل روحی مناسبی ندارند و به بهانه‌های مختلف، کودک را مورد آزار و اذیت قرار مى دهند تا وی را وادار به بیرون رفتن از خانه جهت کار نمایند


بازوان کوچک کار در خطرند

متاسفانه معضل کودکان کار، تنها به بیرون رفتن از خانه و عرق ریختن و هزاران التماس و خفت و خواری و تحمل تحقیر برای کسب درآمدی ناچیز، محدود نمى شود.

کودکی که به هر دلیلی، محیط خانواده را به قصد کار در بيرون خانه ترک مى کند و به خیابان مى رود، مدت زیادی در اجتماع سرگردان مى گردد تا به هر صورت با شرایط محیط اطراف وفق یابد. او در اين ميان خطرهاى زيادی را به جان خود خریده است.

در بسیاری از موارد، روش زندگی وی کاملا تغییر مى کند، این تغییر ممکن است به دلیل آشنایی با افراد ناباب و دوستان نااهل صورت بگیرد يا به دليل گرفتار شدن در دام اعتیاد و هزاران انحراف و دردسر اجتماعی دیگر که هر لحظه کودک کار را تهدید مى کند.

به علاوه کودکان کار در داخل خانه و یا در کنار پدر، به مشکلاتی از قبیل اختلالات روحی و روانی از جمله افسردگی دچار مى شوند و میزان این افسردگی زمانی گسترش خواهد یافت که کار کردن کودک برای پدر، زمانی که او مى خواهد به بازی و تفریح خود بپردازد، بدون خواست و تمایل قلبی وی بوده باشد.

خلاصه اين که کودکی که در سن تفریح و زندگی، کار مى کند، یک کودک ضربه‌خورده‌ در اجتماع است و این ضربه به هیچ وجه قابل انکار نیست.

آمار دقیقی وجود ندارد!

مبتلایان به ایدز: آمار دقیقی نداریم، خیابان‌خوابها: آمار دقیقی نداریم، بیکاران: آمار دقیقی نداریم، دیابتی‌ها...
کودکان کار هم مثل بسياری از اقشار مشکل دار، نه کسی در موردشان می‌داند و نه آمار و اطلاعی دقیق درموردشان وجود دارد، شاید هم از ديد بعضی بیشتر خواب و خیال باشند تا واقعیت موجود و ملموس!
گذشته از اینکه کشور ما عضو مقاوله‌نامه‌ی ۱۸۲ سازمان بین‌المللی کار (ILO) است که ۱۸۰ کشور دنیا عضویت در آن را پذیرفتند و ۱۱ ماده در قانون کار جمهوری اسلامی ایران نیز بر ممنوعیت کار کودکان زیر ۱۸ سال دلالت می‌کند، اما آمارهای جسته و گریخته منتشره در رسانه‌ها، خبر از واقعیاتی متفاوت می‌دهند.

آمار منتشره‌ از سوی سازمان بین‌المللی کار در سال ۲۰۰۲، نشاندهنده‌ فعالیت بیش از ۳۵۲ میلیون کودک زیر ۱۸ سال به عنوان نان‌آور و فراهم‌آورنده‌ درآمد خانواده در سطح دنیاست که از این تعداد، حدود ۲۴۶ میلیون کارگر رسمی هستند.

شايد مناسبت هايی مثل روز جهانی دست قرمز (Red Hand Day) یعنی ۱۲ فوریه -- که در آن پروتکل منع به کارگيری کودکان به عنوان سرباز تصويب شده -- یک فرصت مغتنم باشد تا وضعیت نابسامان کودکان کار ایران اندکی بهبود یابد.

***